گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد چهاردهم
365 ... «( الکافرون- الجحد ) » سوره یکصد و نهم




اشاره
سورة الکافرون- این سوره مبارکه مکی است و نزد ابن عباس و بعضی مدنی است.
عدد آیات- شش به اجماع.
صفحه 230 از 252
عدد کلمات- بیست و شش.
عدد حروف- نود و چهار.
ثواب تلاوت- منهج- جبیر بن مطعم روایت نموده که حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و سلّم فرمود اي جبیر میخواهی که به
سفر روي و از همه چیز در پناه خدا باشی و هیبت و مهابت و زاد تو از همه همراهان بیشتر باشد و در کثرت مال از همه پیش باشی؟
قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ ... إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ ... قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ... قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ » . عرض کردم بلی. فرمود این پنج سوره را ورد خود ساز
نما. جبیر گوید مال چندان « بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ » و در قرائت هر یک از این سورهها افتتاح به .« الْفَلَقِ ... قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ النَّاسِ
«1» . نداشتم، به برکت مداومت این سورهها مال من از همه بیشتر و بیرفیق نشدم و هیبت من از همه بیشتر شد
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین (چ سوم- اسلامیه) ج 10 ص 367 )
ص: 366
در مجمع .«1» ربع قرآن است « قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ » : در کتاب کافی- از حضرت صادق علیه السّلام فرمود پدر بزرگوارم میفرمود
علی بن ابراهیم- از آن «2» « اعبد اللّه وحده اعبد اللّه وحده » : بیان نموده که وقتی حضرت فارغ میشد از قرائت آن، میگفت
.«3» « دینی الاسلام » ، حضرت [نقل کند که فرمود هرگاه فارغ شدي از قرائت آن، بگو سه مرتبه
در این سوره امر فرماید به برائت و تبرّاي از کفار.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الکافرون ( 109 ): آیه 1] ... ص : 366
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ ( 1
شأن نزول- جماعتی از صنادید قریش حضرت را گفتند بیا با ما موافقت نما تابع دین ما بشو و ما نیز تابع دین تو شویم. یک سال تو
معبودان ما را پرستش کن تا ما هم یک سال خداي تو را عبادت کنیم تا اگر دین تو بهتر باشد، ما حظّی برده باشیم و اگر دین ما
بهتر باشد، تو بهره برده باشی. حضرت فرمود:
پناه به خدا اگر غیر او را شریک او گردانم در عبادت. « معاذ اللّه ان اشرك غیره »
گفتند پس بعضی استلام و تقبیل نما. جبرئیل نازل شد این سوره مبارکه آورد، قُلْ یا أَیُّهَا الْکافِرُونَ: بگو اي پیغمبر: اي جماعت
کافران.
[سوره الکافرون ( 109 ): آیه 2] ... ص : 366
( لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ ( 2
__________________________________________________
. 1) اصول کافی ج 2، باب فضل القران، ص 455 ، روایت 7 )
. 2) مجمع البیان (چ 1403 )، ج 5 ص 551 )
. 3) تفسیر قمی، (چ نجف 1387 ) ج 2، ص 446 )
ص: 367
صفحه 231 از 252
لا أَعْبُدُ ما تَعْبُدُونَ: نخواهم پرستید و عبادت نکنم آنچه را میپرستید.
نکته- مراد زمان حال نباشد زیرا (لا) نافیه و داخل نمیشود مگر بر مضارعی که داراي معنی مستقبل باشد. چنانچه (ما) داخل
نمیشود مگر بر مضارعی که به معنی حال باشد، و نیز بگو به ایشان:
[سوره الکافرون ( 109 ): آیه 3] ... ص : 367
( وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ ( 3
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ: و نیستید شما پرستندگان در زمان حال، ما أَعْبُدُ: آن را که میپرستم و ستایش کنم او را. مراد زمان استقبال است.
[سوره الکافرون ( 109 ): آیه 4] ... ص : 367
( وَ لا أَنا عابِدٌ ما عَبَدْتُّمْ ( 4
وَ لا أَنا عابِدٌ: و نیستم من پرستنده و عبادت کننده هرگز، ما عَبَدْتُّمْ:
آنچه پرستش نمودید در زمان سلف. یعنی در زمان جاهلیت عبادت اصنام نمیکردم، پس چگونه امید دارید در زمان اسلام عبادت
اصنام کنم.
[سوره الکافرون ( 109 ): آیه 5] ... ص : 367
( وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ ما أَعْبُدُ ( 5
وَ لا أَنْتُمْ عابِدُونَ: و نیستید شما پرستندگان، در هیچ وقتی از اوقات زمان، ما أَعْبُدُ: آنچه من پرستش میکنم. یعنی در مدت حیات
من و شما، نه شما پرستش خداي من کردهاید و خواهید کرد و نه من پرستش خدایان شما کردهام و خواهم کرد. نزد بعضی معنی
آنکه من عبادت نکنم و نکردم مانند عبادت شما و شما عبادت نکردید و نکنید مانند عبادت من. زیرا عبادت من بر
ص: 368
وجه تنزیه ذات باري تعالی و شکر نعمت او بوده و عبادت شما بر وجه شرك و پیروي پدران خود و اکنون مرا فرستادهاند تا شما را
دعوت به توحید کنم و راه نجات را به شما نمایم چون از من قبول نمیکنید:
[سوره الکافرون ( 109 ): آیه 6] ... ص : 368
( لَکُمْ دِینُکُمْ وَ لِیَ دِینِ ( 6
لَکُمْ دِینُکُمْ: مر شما راست کیش شما که شرك است و معتقد آنید و از آن دست بر ندارید، وَ لِیَ دِینِ: و مراست دین و آئین من
یعنی توحید که بر آنم و به هیچ وجه آن را ترك نخواهم کرد و وانگذارم. یا براي شماست جزا و پاداش اعمال شما که شرك و
بت پرستی است و براي من است جزاي اعمال من که توحید و حق پرستی است. وقتی این سوره مبارکه نازل شد، حضرت به مسجد
الحرام آمد و در میان قریش آن را قرائت فرمود. چون ایشان استماع آن نمودند، از آن حضرت مأیوس شده، اذیت و آزار به او و
اصحابش رسانیدند.
ص: 369
ص : 369 ... «( النصر- الفتح ) » سوره یکصد و دهم
صفحه 232 از 252
اشاره
سورة النصر- این سوره مبارکه مدنی است.
عدد آیات- سه بلا خلاف.
عدد کلمات- نوزده.
عدد حروف- هفتاد و نه.
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام: من قرء إذا جاء نصر اللّه فی فریضۀ أو نافلۀ نصره اللّه علی جمیع
اعدائه و جاء یوم القیمۀ و معه کتاب ینطق قد أخرجه اللّه من جوف قبره فیه امان من جسر جهنّم و من النّار و من زفیر جهنّم فلا یمرّ
علی شیء یوم القیمۀ الّا بشّره و اخبره بکلّ خیر حتّی یدخل الجنّۀ و یفتح له فی الدّنیا من اسباب الخیر ما لم یتمنّ و لم یخطر علی
قلبه.
در نماز واجب یا مستحب، نصرت فرماید او را خدا بر جمیع دشمنان و میآید روز قیامت « سوره اذا جاء نصر اللّه » هر که قرائت کند
و با او کتابی است که حق تعالی بیرون آورد آن را از قبرش، در آن امان است از جسر جهنم و از آتش و زفیر آن. پس مرور نکند
بر چیزي، روز قیامت، مگر آنکه بشارت دهد او را و خبر دهد او را به خیر، تا داخل بهشت شود و باز کند براي او در دنیا از اسباب
ص: 370
«1» . خیر آنچه خطور نکند در قلبش
این سوره مبارکه اعلام و اخبار است به فتح مکه و سایر بلاد و ظهور دین اسلام، پس اعلام نبوت باشد.
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره النصر ( 110 ): آیه 1] ... ص : 370
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ ( 1
إِذا جاءَ نَصْ رُ اللَّهِ: چون بیاید یاري کردن خدا که آن ظفر دادن و غالب گردانیدن او است بر قریش یا بر همه عرب، وَ الْفَتْحُ: و بیاید
فتح مکه، نزد بعضی مراد جنس نصرت او سبحانه است مر کافه اهل ایمان را و فتح مکه و سایر بلاد براي ایشان. اشعار به آنکه این
امر مقدر است و چون نصرت و ظفر متقرب باشد به وقت خود، پس مترقب و منتظر ورود آن باش و مستعد شکر آن.
[سوره النصر ( 110 ): آیه 2] ... ص : 370
( وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً ( 2
وَ رَأَیْتَ النَّاسَ: و چون ببینی مردمان را، یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ: در حالتی که داخل میشوند در دین خدا که اسلام است، أَفْواجاً: در
آن حال دسته دسته و فوج فوج. بعد از نزول این سوره، امر موعود، متحقق شده اکثر قبایل به شرف اسلام رسیدند.
اللّه اکبر جاء » ابن عباس نقل نموده چون این سوره نازل شد، حضرت فرمود
__________________________________________________
. 1) ثواب الأعمال و عقاب الاعمال، چ حیدري 1391 - ص 155 )
ص: 371
صفحه 233 از 252
یا چون بدانی که مردمان داخل میشوند در دین اسلام، فوج فوج و گروه گروه. «1» « نصر اللّه و الفتح
[سوره النصر ( 110 ): آیه 3] ... ص : 371
( فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً ( 3
فَسَ بِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ: پس تسبیح کن و تنزیه نماي خداي را، تنزیه مقترن به ستایش پروردگار خود. یعنی مسبح و حامد او باش، به
جهت زیادتی عبادت و ثناي او و مزیت انعام او بر تو. یا بگو سبحان اللّه در حالتی که حامد او باشی.
یعنی تعجب نما براي آسان کردن خدا براي تو امري را که خطور نکرده بود در خاطر هیچ کس، که آن غالب شدن کسی باشد بر
حرم. و حمد خدا کن بر نعمت صنیع او سبحانه و قدرت دادن تو را بر آن. یا نماز کن در حالتی که حامد او باشی بر نعمت او. و
مؤید این است، ام هانی روایت نموده که چون حضرت به مکه داخل شد، به مسجد الحرام آمد و در خانه رفت و هشت رکعت نماز
یا ثنا کن بر او به صفات جلال یا حامد او باش بر صفات اکرام یا بگو سبحان اللّه و بحمده. .«2» . به جاي آورد
وَ اسْتَغْفِرْهُ: و طلب آمرزش کن او را، إِنَّهُ کانَ تَوَّاباً: به درستی که ذات خدا همیشه باشد قبول کننده توبه از مستغفران و تائبان.
از ام السلمه (رضی اللّه عنها) مروي است که بعد از نزول این سوره، حضرت در نشستن و ایستادن و رفتن و آمدن و خوابیدن همیشه
سبب آن را پرسیدم فرمود به درستی که من مأمور شدهام به این .« سبحانک اللّهمّ و بحمدك و استغفرك و اتوب الیک » : میگفتی
.«3»
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین (چ سوم) ج 10 ص 371 )
. 2) منهج الصادقین (چ سوم) ج 10 ص 372 )
[...] . 3) مجمع البیان (چ 1403 ) ج 5 ص 554 )
ص: 372
تنبیه- این مقدمه ثابت شده به دلایل واضحه که انبیاء علیهم السّلام معصوم از گناه صغیره و کبیره میباشند و عصمت لازمه مقام
ایشان است. بنابراین امر حضرت رسالت به استغفار با تحقق تنزه آن سرور حتی از ترك اولی وجوهی است:
-1 هضم نفس او و تواضع او براي حق سبحانه و تعالی.
-2 شدت انقطاع از ما سوي اللّه.
-3 تعلیم امت که اقتدا به آن سرور نمایند، در استغفار و طلب توبه.
-4 استغفار آن حضرت براي امت باشد. بزرگی فرموده معنی آنکه طلب آمرزش کن از براي امت یعنی کسانی که داخل در دین
شوند، چون آنها اهل معصیت باشند، پس بعد از تنزیه و حمد خدا طلب آمرزش نما براي آنها تا خداوند ثواب رحمت خود را که
به یمن و برکت تو که سبب رحمۀ للعالمین هستی، به ایشان کرم فرماید و چون این سوره، آخر سورهاي است که بر حضرت نازل
شد پس باید باشد آنچه آخر کار حضرت است و آن نیست مگر اذن شفاعت امت.
تتمه- غرض از خلقت سه چیز است و تمام آنها در این سوره که آخر سوره است نازل شده:
-1 بروز و ظهور حقیقت و مقامات و منزلت و مراتب حضرت ختمی مرتب صلّی اللّه علیه و آله و سلّم بر تمام خلایق، پس آن را به
کلام (إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْحُ) بیان فرمود.
-2 غالب شدن آن بزرگوار بر تمام اعداء دین و موحد شدن تمام مکلفین از اهل زمین و قلع و قمع شدن جمیع معاندین و کافرین از
بیان فرمود تا بر هر ذي شعوري معلوم شود که « وَ رَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً » ، روي زمین. پس آن را به کلام معجز
صفحه 234 از 252
راهی و سببی براي احدي نبود در دخول در این دین مبین، مگر به شمشیر امیر المؤمنین و ولایت آن حضرت و ائمه معصومین علیهم
السّلام.
-3 وصول به رحمت و نعمت که نام آن بهشت است با نعم نامتناهی و آن
ص: 373
وَ اسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ » ، به شفاعت رحمۀ للعالمین است براي عاصیان امت و ختم کلام را به استغفار و طلب آمرزش فرمود براي امت که
واقعه فتح مکه- به طور اجمال آنکه در صلح حدیبیه از جمله شروط آن بود که متعرض هم نشوند. یکی از بنی بکر « کانَ تَوَّاباً
شعري در هجو رسول خواند. غلامی از خزاعه او را منع کرد، نپذیرفت. غلام او را کشت. بنی بکر با خزاعه بناي مقاتله و از قریش
مدد خواستند و عهد حضرت را شکستند. حضرت مؤمنین را طلبید با سلاح حاضر شوند. در سنه هشت هجرت دوم ماه رمضان با ده
هزار مرد از مدینه حرکت فرمود تا نزدیک مکه. عباس بن عبد المطلب دید اگر این لشکر وارد شود یک نفر از قریش باقی نماند.
ابو سفیان را گفت واي بر تو حضرت با دوازده هزار مرد مبارز است. گفت چاره چیست؟ عباس گفت ردیف من سوار شو تا تو را
خدمت حضرت برم و امان براي تو طلبم. خلاصه به در خواست او، حضرت، ابو سفیان را امان داد. او را نگهداشتند. لشکر حضرت
را مشاهده کرد. پنج هزار از مهاجر و انصار با اسبهاي تازي و شتران سرخ موي و با تیغها و زره داودي بودند. ابو سفیان گفت:
عباس، پادشاهی برادر زاده تو بزرگ شد. عباس گفت پادشاهی مگو این نبوت و رسالت است. پس لشکر حضرت اطراف را فرا
گرفتند. غسل نمود شاکی السلاح بر راحله و سوره فتح قرائت کرد تا به مسجد الحرام در آمد و حجر را استلام و تکبیر گفت. سپاه
مسلمین صداي تکبیر بلند نمودند. بتانی که در اطراف خانه نصب نموده بودند با چوبی که در دست داشت اشاره میکرد و
بتان از اشاره یک یک سرنگون شدند. چند بتی بزرگ بالاي کعبه «1» ( میفرمود. (جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ کانَ زَهُوقاً
نصب بود، امیر المؤمنین علیه السّلام را امر فرمود پاي به دوش مبارك حضرت گذاشت و آنها را سرنگون نمود و در خانه را باز و
صورت انبیاء و ملائکه را که مشرکین در خانه رسم کرده بودند، محو نمودند. اهل مکه را فرمود چه میگوئید و چه گمان دارید؟
گفتند: کلام به خیر و گمان به خیر، برادري کریم و برادر زاده کریمی
__________________________________________________
. 1) سورة اسراء، آیه 81 )
ص: 374
قدرت یافته. به هر چه خواهی! حضرت رقّت نمود: اهل مکه صداي گریه و زاري بلند کردند. حضرت فرمود بد مردمانی بودید
براي پیغمبر خود، او را تکذیب کردید. خلاصه حضرت جرم و جنایت آنها را عفو کرد و فتح مکه حاصل شد.
تذکره- منقول است که حضرت از فحواي سورة الفتح، رحلت خود را دریافت. جبرئیل را فرمود گویا مرا خبردار گردانی؟ جبرئیل
«1» «. یا رسول اللّه و الاخرة خیر لک من الاولی » : گفت
ایّها النّاس انّما انا بشر یوشک ان » : در جمع بین الصحیحین- حضرت، اصحاب را موعظه و امر به تقوا و پرهیزکاري کرد. بعد فرمود
تاتینی رسول ربّی فاجیب. و انّی تارك فیکم الثّقلین کتاب اللّه فیه الهدي و النّور فخذوا بکتاب اللّه و استمسکوا به و باهل بیتی و
.« اذکّرکم اللّه فی اهل بیتی و اذکّرکم اللّه فی اهل بیتی و اذکّرکم اللّه فی اهل بیتی
یعنی بشري هستم نزدیک شد که رسول پروردگار من ملک الموت بیاید و من اجابت کنم و میان شما دو چیز سنگین در قدر و
منزلت میگذارم: کتاب خدا که در او هدایت و نور است پس فرا گیرید آن را و به آن تمسک نمائید و دیگر اهل بیت مناند. خدا
را به شما تذکر دهم در مراعات اهل بیت من و تذکر دهم شما را نسبت به اهل بیت و من تذکر دهم خدا را به شما در مراعات اهل
«2» . بیت من و این کلمه اخیره را سه مرتبه تکرار فرمود
صفحه 235 از 252
گوئیا این تکرار جهت آن بود که میدانست اصحاب مراعات اهل بیت را نکنند و وصیت آن حضرت را عمل نکنند.
از عبد اللّه عمر مروي است که من همسایه جابر انصاري بودم. یک روز احوال مردمان از من پرسید و کیفیت اختلاف را بعد از
حضرت استفسار کرد.
آنچه دیده و دانسته بودم، به او گفتم. جابر بگریست. بعد گفت شنیدم از رسول خدا فرمود: مردمان در دین خدا داخل شوند فوج
فوج و از دین خدا بیرون روند
__________________________________________________
.383 - 1) سوره الضحی، آیۀ 4 و للآخرة خیر لک من الاولی. منهج الصادقین ج 10 ص 382 )
. 2) احقاق الحق (چ اسلامیه) ج 9، ص 318 . و به این مضامین کمال الدین ج 2، ص 235 )
ص: 375
«1» . فوج فوج
گفت « الکثیر و الطیب » : یکی از محبّان حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نزد معاویه رفت. او را گفت از قرآن چیزي دانی؟ گفت
معاویه گفت خطا .« افواجا «2» بسم اللّه الرحمن الرحیم اذا جاء نصر اللّه و الفتح و رایت الناس یخرجون فی دین اللّه » بخوان. خواند
خواندي. گفت چگونه میباید خواند؟ معاویه گفت: یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْواجاً. گفت آن در عهد رسول بود که در دین خدا
«3» . داخل میشدند، اما این زمان از دین خدا خارج میشوند. معاویه ساکت شد
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، (چ سوّم) ج 10 ص 384 )
2) در مدرك داده شده من دین اللّه آمده است. )
3) تفسیر ابو الفتوح، ج 12 ص 202 . نقل به مضمون. )
ص: 377
ص : 377 ... «( تبت ) » سوره یکصد و یازدهم
اشاره
سوره تبت- این سوره مبارکه را ابی لهب و مسد نیز گویند. در مکه نازل شده است.
عدد آیات- پنج.
عدد کلمات- بیست و سه.
عدد حروف- هشتاد و یک.
ثواب تلاوت- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام: اذا قرئتم تبّت یدا ابی لهب و تبّ فادعوا علی ابی لهب فإنّه کان
نفرین کنید بر او به درستی که او از « سوره تبت یدا ابی لهب » من المکذّبین بالنّبیّ و بما جاء من عند اللّه. فرمود هر گاه خواندید
«1» . تکذیب کنندگان بود به پیغمبر و به آنچه از جانب خدا آمد به پیغمبر- که قرآن است
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال، چ حیدري 1391 - ص 155 )
ص: 378
صفحه 236 از 252
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره المسد ( 111 ): آیه 1] ... ص : 378
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ وَ تَبَّ ( 1
تَبَّتْ یَدا أَبِی لَهَبٍ: خاسر و هالک [باد] هر دو دست ابی لهب. روایت است که به هر دو دست، سنگی برداشت. خواست که بر آن
حضرت اندازد، در همان حال حق تعالی این سوره نازل فرمود: هلاك و نابود باد دنیا و عقباي او یا هر دو دست او خالی باد از
خیر، وَ تَبَّ: و هلاك و نابود شد ابو لهب و به عذاب ابدي گرفتار گردید. به سبب شدت او با پیغمبر، خدا او را نفرین نمود.
از طارق عبد اللّه منقول است: اول اسلام روزي در بازار ذي المجار میرفتم. جوانی را دیدم با حلّه سرخ به زبان فصیح و بلیغ
شخصی را دیدم. سنگ بر او میانداخت. پاشنه و کعب مبارك او را خونین کرده بود. پرسیدم .« قولوا لا اله الّا اللّه تفلحوا » ، میگفت
چه کسانند. یکی گفت آن جوان که لباس سرخ دارد، حضرت محمد صلّی اللّه علیه و آله و سلّم قرشی است که خلق را به یگانگی
خداي آسمان دعوت میکند و آنکه در عقب او سنگ میزند، و تکذیبش میکند، عم او ابو لهب است و اکثر صنادید قریش را با
ابن مسعود روایت نموده که چون ابو لهب را از جهنم و انواع عذاب ترسانیدند، گفت اگر آنچه .«1» خود در این قضیه متفق نموده
«2» . میگوئی حق است، من فردا به مال و فرزند خود را از جهنم باز خرم و خلاص یابم. حق تعالی رد قول او کرده، فرمود
[سوره المسد ( 111 ): آیه 2] ... ص : 378
( ما أَغْنی عَنْهُ مالُهُ وَ ما کَسَبَ ( 2
__________________________________________________
. 1) مجمع البیان (چ 1403 ) ج 5 ص 559 )
. 2) منهج الصادقین (چ سوم) ج 10 ص 386 )
ص: 379
ما أَغْنی عَنْهُ مالُهُ: دفع نکند از او هلاکت و عذاب روز جزا را مال او از شتر و اسب و گوسفند و عقار و اشجار و نقدین او یا مالی
که به ارث به او رسیده، وَ ما کَسَبَ: و آنچه کسب کرد از ارباح مکاسب و تجارات و منافع معاملات یا مالی را که در عداوت
پیغمبر خرج کرد نفع به او نبخشید. یا مال و اولاد، او را از هلاکت دنیا باز نداشت، بلکه او و اولادش به بدترین حال هلاك شدند و
مال او به حوادث روزگار نابود شد. چنانچه عتبه را در راه شام شیر او را از هم دریده، پاره پاره کرد با آنکه در میان کاروان
خوابیده بود و ابو لهب بعد از واقعه بدر به اندك مدتی به عدسه مبتلا و هلاك شد و تا سه روز افتاده بود. به جهت تعفن، هیچ
کس به تجهیز او اقدام نمیکرد تا آخر هندي چند را گرفتند تا جسد او را دفن نمودند.
[سوره المسد ( 111 ): آیه 3] ... ص : 379
( سَیَصْلی ناراً ذاتَ لَهَبٍ ( 3
سَیَصْلی زود باشد که در آید، ناراً ذاتَ لَهَبٍ: آتشی را که صاحب شعله است که آتش جهنم باشد.
[سوره المسد ( 111 ): آیه 4] ... ص : 379
صفحه 237 از 252
( وَ امْرَأَتُهُ حَمَّالَۀَ الْحَطَبِ ( 4
وَ امْرَأَتُهُ: و زود باشد که در آید آتش شعله دار را زن ابو لهب که ام جمیل باشد، حَمَّالَۀَ الْحَطَبِ: بر دارنده هیمه و کشنده هیزم. در
همسایگی پیغمبر خانه داشت. روزها پشتههاي خار و خس جمع کردي و به پشت خود آوردي و به سر راه حضرت ریختی، تا خار
به پاي حضرت رفتی. وقت سحر پیغمبر به قصد نماز در مسجد بیرون آمدي و آنها را به طریق ملاطفت از راه دور نمودي، و فرمود
این چه نوع همسایگی است که با من میکنی. تا روزي پشته هیزم در
ص: 380
پشت داشت، بر سنگی نهاد تا بیاساید. ملکی آمد و آن پشته را در پس پشت او از سنگ فرو گردانید و طناب در گردن او ماند،
نفسش منقطع، به جهنم واصل شد. حق تعالی براي تخصیص او اخبار فرماید:
[سوره المسد ( 111 ): آیه 5] ... ص : 380
( فِی جِیدِها حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ ( 5
فِی جِیدِها: در گردن او، حَبْلٌ مِنْ مَسَدٍ: رسنی است به هم خوب تابیده از لیف خرما که پشته به آن میبندند. به اندازهاي این ملعونه
با عدوات بود که طوق و گردن بند فاخر قیمتی داشت از جواهر. گفت این را میفروشم و قیمت او را در عداوت پیغمبر خرج
میکنم و مطابق آن زنجیر و رسن آتشین به گردن او [اندازند] و او را عذاب نمایند.
ص: 381
ص : 381 ... «( الاخلاص- توحید ) » سوره یکصد و دوازدهم
اشاره
سورة الاخلاص- این سوره مبارکه مکی است و نزد بعضی مدنی است.
عدد آیات- چهار آیه.
عدد کلمات- پانزده.
عدد حروف- چهل و هفت.
ثواب تلاوت:
-1 در اکمال- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام من قرء قل هو اللّه احد فکأنّما قرء ثلثی القران و من قرئها
را چنان است دو ثلث قرآن را تلاوت نموده و هر که سه مرتبه « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَ دٌ » ثلاث مرّات فکأنّما قرء القران کلّه. هر که بخواند
«1» . بخواند، چنان است تمام قرآن را خوانده
-2 از حضرت رضا علیه السّلام سؤال شد از توحید، فقال: کلّ من قرء قل هو اللّه احد و آمن بها فقد عرف التّوحید، قیل: کیف
یقرؤها؟ قال:
__________________________________________________
1) به این مضامین در بحار 92 / ص 350 روایت 18 بنقل از محاسن و ص 355 به نقل از ابن عمرو نعمان بشیر. )
ص: 382
را و ایمان آورد، پس شناخته توحید « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » کما یقرؤها النّاس، و زاد فیها کذلک اللّه ربّی مرّتین. فرمود هر که قرائت کند
صفحه 238 از 252
«1» «. کذلک اللّه ربی » را. عرض شد چگونه قرائت نماید؟ فرمود چنانچه مردم قرائت کنند و زیاد نمود در آخر، دو مرتبه
قُلْ هُوَ » -3 ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام فرمود هر که یک روز از او بگذرد و نماز پنج گانه به جا آورد و
«2» . نخواند، گفته شود بنده خدا، نیستی تو از نماز گزاران « اللَّهُ أَحَدٌ
-4 از حضرت صادق علیه السّلام روایت شده چون سعد بن معاذ از دنیا رفت، پیغمبر بر او نماز گزارد. فرمود جبرئیل با هفتاد هزار
را ورد « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » ملک در عقب من بر سعد نماز گزاردند. پرسیدم یا جبرئیل، سعد این فضیلت را از کجا یافت؟ فرمود که
«3» . خود ساخته بود و همیشه آن را در نشستن و بر خاستن و سوار شدن و پیاده شدن و رفتن و آمدن قرائت مینمود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ شأن نزول- در معالم التنزیل- یهودان گفتند یا ابا القاسم وصف کن خداي را تا به تو ایمان آوریم. چه در
تورات دیدهایم و او را دانستهایم. بگو چه چیز است و چه میخورد و چه میآشامد و از که میراث گرفته و میراث او را که خواهد
«4» . گرفت؟ این سوره مبارکه نازل شد
[سوره الإخلاص ( 112 ): آیه 1] ... ص : 382
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ( 1
قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ: بگو اي پیغمبر شأن و امر عظیم چنین است که خداي
__________________________________________________
.( 1) بحار الانوار، ج 92 ، ص 347 روایت 8 بنقل از التوحید و عیون (ج 1 ص 110 روایت 30 )
.155 - 2) ثواب الاعمال، چ حیدري 1391 هج- ص 156 )
. 455 روایت 13 - 3) اصول کافی، ج 2، کتاب فضل القرآن، ص 456 )
[...] . 4) منهج الصادقین (چ سوم) ج 10 ص 394 )
ص: 383
مستجمع صفات کمالیه و منزه از تمام نقایص، یکه و یکتا و فرد است.
بیان- فرق میان واحد واحد:
-1 واحد، در حساب و عدد استعمال شود به خلاف احد.
-2 احد، متجزي و منقسم نمیشود در ذات و صفات.
-3 واحد را ثانی باشد، لکن احد را ثانی نخواهد بود.
-4 احد را ممتنع است شریک بودن در ذات و صفات، لکن واحد را محال نیست.
-5 واحد اطلاق بر ذوي العقول و غیر آن نمایند لکن احد، خاصه ذوي العقول است.
[سوره الإخلاص ( 112 ): آیه 2] ... ص : 383
( اللَّهُ الصَّمَدُ ( 2
اللَّهُ الصَّمَدُ: معبود به حق، پناه همه محتاجان و نیازمندان و سواي او محتاج او هستند در جمیع جهات و ذات او غنی مطلق است.
.« الصمد » وجوه دیگر در
«1» . -1 عین المعانی- از حضرت علی بن موسی الرضا علیهما السّلام: صمد آن است که عقلها بر اطلاع کیفیت او ناامیدند
صفحه 239 از 252
-2 لم یزل و لا یزال باشد.
-3 صمد آنکه نخورد و نیاشامد و خواب نکند. یعنی زندهاي که احتیاج به این صفات سه گانه نداشته باشد.
-4 سید مطاعی که فوق او آمري و ناهی نباشد.
5 -
ی
ت
ا
ذ
ه
ک
و
ا
ا
ر
کی ر
ش
د
ش
ا
ب
ن
و
ر
د
ج
ن
ر
د
ن
ک
ف
ی
ن
و
ا
ا
ر
ن
ت
ش
ا
د
ه
ا
گ
ن
ي
ز
ی
چ
،
و
ن
ا
ه
ن
پ
د
ش
ا
ب
ن
ز
ا
و
ا
ي
ز
ی
چ
.
__________________________________________________
1) منهج الصادقین (چ سوم- اسلامیه) ج 10 ص 397 بنقل از عین المعانی. )
ص: 384
-6 صمد آنکه ابداع اشیاء نماید و آن را بیافریند به اضداد و اشکال و ازواج مختلفه و متفرد به وحدت باشد و او را ضدي و شکلی
و مثلی و ندّي نباشد.
.«1» -7 حضرت امام جعفر صادق علیه السّلام فرمود: تفسیر صمد آن است که بعد از این صفات مذکور میفرماید
[سوره الإخلاص ( 112 ): آیه 3] ... ص : 384
( لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ ( 3
لَمْ یَلِدْ: نزاد، یعنی بیرون نیامد از او چیز کثیف که ولد باشد و سایر اشیاء کثیفه که از مخلوق بیرون میآید و نه چیز لطیف، مانند
نفس و روح و منبعث نمیشود از او عوارضات مثل سنه، خواب، خطره، غم، حزن، بهجت، خنده، گریه، خوف، رجا، رغبت،
سأمت، گرسنگی، سیري، و غیر آن یعنی متعالی است از آنکه متولد و بیرون آید اشیاء کثیفه و محل حوادث نیست، وَ لَمْ یُولَدْ: و
زاده نشد یعنی بیرون نیامده از چیزي، همچنان که اشیاء کثیفه بیرون آیند از عناصر خود، مانند حصول حیوان از حیوان، نبات از
زمین، میاه از ینابیع، میوهها از درختان، و همچنین اشیاء لطیفه که از مراکز خود بیرون آیند، مثل دیدن از چشم، شنیدن از گوش،
لا من شیء و لا فی شیء » بوئیدن از دماغ، چشیدن از دهان، کلام از زبان، معرفت و تمیز از قلب، نار از حجر. بلکه او صمدي است
اوست مبدء اشیاء و منشیء امور به قدرت و منفی آن به مشیت و مبقی آن به مصلحت و حکمت. « و لا علی شیء
[سوره الإخلاص ( 112 ): آیه 4] ... ص : 384
( وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ ( 4
__________________________________________________
. 90 روایت 5 - 1) التوحید (چ 1398 تهران) ص 91 )
ص: 385
وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ: و نیست و نبوده و نخواهد بود براي ذات یگانه، کُفُواً أَحَدٌ:
همتا و مماثل، یعنی او را مثلی و نظیري و شبهی در ذات و صفات نیست.
نکته- تکرار لفظ جلاله اشعار میباشد به اینکه هر که متصف به صفت صمدیت نباشد، مستحق و سزاوار الوهیت نیست. از حضرت
صادق علیه السّلام مروي است فرمود: جماعتی از فلسطین نزد پدرم حضرت باقر علیه السّلام آمدند و مسئلهاي چند پرسیدند. جواب
را پرسیدند. پدرم فرمود پنج حرف میباشد: « الصمد » شنیدند. بعد از آن
الف- دلیل برانیت او سبحانه.
لام- دلیل است بر الهیت او.
صفحه 240 از 252
صاد- دلیل است بر آنکه او سبحانه صادق است و قول و کلام او صدق و داعی بندگان به اتباع صدق و واعد ایشان است به صدق
در دار صدق.
میم- دلیل است بر ملک او و بر آنکه او مالک مطلق است و ملک او سبحانه لم یزل و لا یزال است و مکوّن همه کائنات، او
میباشد نه غیر.
«1» . دال- دلیل است بر دوام ملک او و بر آنکه او دائم الوجود و از کون و زوال مبري و منزه میباشد
در قرائت بر لسان ظاهر و همچنین به گوش شنونده مسموع نمیگردد اما در کتابت آشکار و « الصمد » تحقیق- چون الف و لام
هویدا شود، پس خفاي آن بر زبان و گوش دلالت میکند بر آنکه الهیت او مخفی است و به حواس مدرك نمیشود و در زبان
در کتابت دلیل است بر آنکه او سبحانه و تعالی اظهار « الف و لام » هیچ واصفی واقع نشود و در گوش هیچ سامعی در نیاید. و ظهور
ربوبیت خود فرموده در ایجاد مخلوقات و ترکیب ارواح لطیفه در اجساد کثیفه. پس چون بنده نظر به نفس خود میکند، روح خود
را نمیبیند، چنانچه الف و لام الصمد مبین نمیشود و در حاسهاي از حواس خمس در نمیاید. اما به کتابت ظهور یابد آنچه مخفی
است در قول و شنیدن. این دو اشاره است به آنکه
__________________________________________________
.« باب معنی الصمد » 7 - 1) معانی الاخبار (چ حیدري 1379 ) ص 8 )
ص: 386
هر گاه بنده تفکر در الوهیت کند، فکر او به جائی نرسد و حیران گردد. زیرا او خالق جمیع صور باشد. لکن وقتی نظر به خلق او
نماید، واضح و ثابت گردد که اوست خالق اشیاء و مرکب ارواح در اجساد.
بعد از آن حضرت باقر علیه السّلام فرمود اگر هر آینه مییافتم حاملین علمی را که خداي تعالی به من کرامت فرموده، هر آینه نشر
و چگونه حمله علم را توان یافت و حال آنکه جدم امیر المؤمنین « الصمد » توحید و دین اسلام و احکام و شرایع میکردم از لفظ
علیه السّلام حمله علم خود را نمییافت و به این جهت آه سرد کشید، فرمود: سلونی قبل ان تفقدونی فانّ بین الجوانح منّی علما
جمّا. از من بپرسید پیش از آنکه مرا نیابید، چه میان پهلوهاي من پر است از علم بسیار و حکم بیشمار. چه دورند حاملان علم و
«1» . طالبان آن
تتمه- این سوره مبارکه محتوي است بر جمیع صفات کمال او سبحانه تعالی، بدین بیان.
اشاره است به آنکه او خالق و فاطر جمیع اشیاء است از جماد و نبات و حیوان و ملک و ملکوت و این متضمن اتصاف « هو اللّه » -1
است به قادریت و عالمیت، به جهت آنکه خلق موجودات در غایت احکام و اتساق و انتظام است و فعل محکم متقن جز از قادر و
عالم بوجود نیاید.
-2 خالقیت متضمن وصف اوست به حیاة و سمع و بصر، یعنی سمیع و بصیر.
وصف خداي متعال است به وحدانیت و نفی شرکاء از او. « احد » -3
وصف او میباشد به آنکه همه کائنات محتاج به اویند و او محتاج هیچ کس نیست. پس ذات او غنی علی الاطلاق « صمد » -4
است.
-5 علم و غنا موجب عدالت او است. زیرا هر که متصف به این دو صفت باشد، فاعل قبایح نخواهد بود، به جهت علم او به قبح
قبیح و غناي او از آن، و مسلم است ظلم فعل قبیح و خداي تعالی از آن منزه و مبري خواهد بود.
__________________________________________________
. 92 روایت 6 - 1) مدرك سابق و کتاب التوحید (مکتبۀ الصدوق، 1398 هج) ص 93 )
صفحه 241 از 252
ص: 387
صفتی است که نفی شرك و مجالست را از او نماید. « لَمْ یَلِدْ » -6
وصف ذات سبحانی است به قدم و اولیت ذات یگانه او. « وَ لَمْ یُولَدْ » -7
تقریر و بیان نفی شبه است. پس این سوره دلیل باشد بر سلب جسمیت و جوهریت و عرضیت و تحیز « وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ » -8
در مکان از او سبحانه. چنانچه حدیث عرض دین حضرت عبد العظیم علیه السّلام فرماید:
و انّه لیس بجسم و لا صورة و لا عرض و لا جوهر بل هو مجسّم الاجسام و مصوّر الصّور و خالق الأعراض و الجواهر و ربّ کلّ شیء
بعضی از اهل تحقیق فرمودهاند نزد طایفه معطله عالم را صانعی نیست. فلاسفه را عقیده آنکه صانع نام و وصف ندارد. مذهب .«1»
ثنویان آنکه شریک دارد. اعتقاد مشبهه آنکه شبیه به خلق است. یهود و نصارا گویند او را زن و فرزند است. اعتقاد مجوس آنکه
کفو و همسر دارد. حال چون بنده مؤمن گفت (هو) از تعطیل بیزار شد، چون گفت (اللّه) از گفتار فلاسفه تبري نمود، به گفتن
(احد) از طریقه بتپرستان و ثنویه تبرا نمود، به گفتن (اللَّهُ الصَّمَدُ) از مذهب مشبهه دور شد، به گفتن (لَمْ یَلِدْ وَ لَمْ یُولَدْ) از یهود و
نصارا بیزاري جست. به گفتن (وَ لَمْ یَکُنْ لَهُ کُفُواً أَحَدٌ) از مجوس مبرا گردید.
در این سوره، بزرگان، نکاتی و اشاراتی بیان نمودهاند [که بحثی طولانی است.
__________________________________________________
. 1) کمال الدین (چ دوم، 1395 )، ج 2، باب 37 ، ص 379 )
ص: